آفت کمی گرایی!
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۹۲۹۴۳
فرارو– در رویهای عجیب و غیر معمول برخی از جریانها و افراد نزدیک به نهادهای رسمی، در حال مفصلبندی اعتراضات در قالب آمارهای کمی هستند. در رویکرد نخستین، برخی مسئولین آمار حضور جمعیتی معادل ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار نفر در ناآرامیها ارائه داده و این استدلال را مطرح کردند که تنها ۱ تا ۲ درصد جامعه در خیابانها حاضر شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش فرارو، همراستا با این رویکرد (تقسیم جامعه به اقلیت ۲-۱ درصد اغتشاشگر و ۹۸ درصد راضی)، رویکرد دومی نیز مطرح شده که بر اساس آن فرض میشود ۲۰ درصد جامعه نارضایتی دارند و تعدادی از آنها هم در خیابانها حضور پیدا کردهاند. در مقابل نیز ۲۰ درصدِ مردم، حامی تمام عیار نهادهای رسمیاند که حاضرند به هر نوع به جمعیت مقابلشان پاسخ دهند. در این بین ۶۰ درصد جامعه را جمعیت خاکستری تشکیل داده است.
استدلال اصلی هر دو رویکرد، این است که اعتراضات بر خلاف آنچه که رسانههای خارج از مرزهای ایران تبلیغ میکنند، چندان جدی نیستند و جامعه در آرامشی نسبی قرار دارد. اما واقعیتهای کنونی جامعه نشان میدهد که کشور در وضعیتی از تعلیق و انسداد قرار دارد که حتی این موضوع از سوی افراد نزدیک به جریان قدرت نیز مورد تصدیق قرار گرفته است.
اکنون این مساله قابل طرح است که رویکرد تقسیم جامعه و خوانش ناآرامیهای اخیر کشور در قالب جمعیت اکثریت و اقلیت چه پیامدهایی میتواند به همراه داشته باشد؟ پاسخ به این پرسش اساسی در قالب ۸ محور اساسی مورد ارائه قرار گرفته است.
۱- ندیدن ریشههای بینظمی موجود و صورت مسالهزمانی که مبنا بر این قرار بگیرد که یک نارضایتی محدود، کوچک و بی اساس تلقی شود، اساسا وجود بحران مورد انکار قرار خواهد گرفت. آنچه که اکنون برخی جریانها در خوانش اعتراضات نشان میدهند، در پیش گرفتن همین خطمشی است. زمانی که جمعیت معترضان یک درصد مورد خطاب قرار میگیرد یا با نسبت ۲۰ -۲۰ و ۶۰ درصدی تقسیم میشود، عملا بینظمی و وجود بحران انکار خواهد شد. یعنی چنین پنداشته میشود که همه امور حسنه بوده و نقضی وجود ندارد و آنچه که به عنوان اعتراض ارائه میشود، مبنای واقعی ندارد.
۲- سلب ضرورت اصلاح و تلاش مسئولان برای جبرانتقلیل صورت مساله اعتراضات به جمعیتی حداقلی و دستنشانده سازمانهای اطلاعاتی خارجی و فریب خورده بودن آنها، برآیند فوری و دومی را به همراه دارد که آنهم عبارتست از: «سلب ضرورت انجام اصلاحات.»
واقعیت امر این است که شرط نخستین و بنیادی برای انجام هر گونه اصلاحات در یک جامعه این است که نقض و بحران یا به عبارت دانشگاهی آن «بینظمی» پذیرفته شود. حال این که چنین پنداشته شود که اعتراض از بنیاد مبنای واقعی ندارد و مسالهای جدی نیست، هر گونه تلاش نهادهای رسمی برای اصلاح وضعیت را سلب خواهد کرد.
۳- نگریستن به جامعه همچون یک پدیده غیرپویا و «رام»تزریق این ایده که مشکلی وجود ندارد و همه امور در مسیر حسنه قرار دارد، اصل پویایی جوامع بشری را نقض خواهد کرد. تاریخ جوامع بشری نشان داده که همزمان با گذشت زمان، مطالبات و خواستهها دچار دگرگونی و تحول خواهند شد؛ لذا ضروریست که تغییراتی در اداره امور منطبق با خواستههای جدید صورت بگیرد.
این همان اصلی است که از آن به عنوان «پویایی جوامع بشری» یاد میشود. اما زمانی که هر گونه خواست اصلاح و تغییر وضعیت موجود به عنوان یک خواسته حداقلیِ بسیار محدود و مداخله خارجی تلقی شود، چنین القا خواهد شد که آن ۹۹ درصد دیگر رام و مطیع هستند. این مفروض اشتباه میتواند چشمانداز جامعه را به عنوان یک مجموعه غیرپویا و بدون نیاز به تغییر تداعی کند. یعنی وضعیت موجود به همین شکل موجود حفظ شود.
۴- دمیدن در دو قطبیپیامد چهارم تقلیل اعتراضات به خواستهای یک درصدی یا در ایدئالترین حالت مطالبهای ۲۰ درصدی، تشدید فزآینده دو قطبی را در جامعه به همراه دارد. متاسفانه طی سالهای گذشته از سوی برخی جریانها و افراد بر آتش دوقطبی دائما دمیده شده است. قطب مومن، انقلابی و بسیجیِ مشروع و قطب نامشروع با ارزشهای متفاوت.
این دوقطبی از دیدگاه بسیاری از متخصصان حوزه آسیبهای اجتماعی موجب طرد فزآینده گروههای متفاوت با گفتمان رسمی شده است. برآیند چنین رخدادی نیز طرد بخشی بزرگ از جامعه از سوی نهادهای رسمی بوده است.
این روند در چند سال اخیر شکلی افزایشیتر به خود گرفته و موجب شده بخش بزرگتری از جامعه، علیالخصوص نسل جدید، به عنوان دیگری مورد بازشناخت قرار بگیرند. حال خوانش اعتراضات در قالب دوگانه یک و ۹۹ درصدی در تشدید دو قطبی تاثیرگذاریای فزآینده داشته و خواهد داشت.
۵- جزیرهای شدن هر چه بیشتر جامعهاگر فرض بر صحت ادعای حضور جمعیت ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار نفری در ناآرامیها نیز گرفته شود، بدین معنا است که حتی اگر جمعیتی اندک نیز باشند، افرادی هستند که یک خواسته و مطالبه مشخص داشته و برای خود جزیرهای تعریف کردهاند. حال اگر مبنا بر انکار و عدم به رسمیت شناختن این جزیره باشد، میتوان از گسترش و فزآیندهتر شدن جزیرهها در آینده سخن به میان آورد. حتی اگر یک نفر در جامعه نیز اعتراضی داشته باشد، منطق سیاسی ایجاب میکند صدای او شنیده شود؛ درصورت عدم به رسمیت شناختن این صدا، احتمال افزایش این افراد به طور مداوم وجود دارد. فرض بر آن گرفته شود ۱۰۰ هزار نفر از جامعه ایرانی با یک خواسته مشخص مطالبهای دارند؛ طرد، تقلیل و انکار آنها نه تنها نمیتواند راهحل باشد، بلکه زمینهای برای به وجود آمدن جمعیتهای ۱۰۰ هزار نفریِ دیگر با مطالباتی متفاوت خواهد بود. در واقع، تقسیمبندی کمی دومینویی از گروههای جمعیتی با خواست مخالف با نهادهای رسمی را به همراه خواهد داشت.
۶- دمیدن بر گسترش کینهتوزی و تنفر در جامعه ایرانیمطالعات جامعهشناختی همواره بر این واقعیت صحه گذاشتهاند که رویکرد انکار، تحقیر و عدم به رسمیت شناختن، هیچگاه عاملی برای حل بحران نبوده است. شاید این رویکرد، زمینهساز تعویق یا تعلیق بحران بوده باشد، اما هیچگاه حل بحران را نیز موجب نشده است. اما حل نشدن بحران تنها پیامد مستقیم این رویکرد است. پیامد غیرمستقیم آن به طور حتم گسترش کینهتوزی و احساس تنفر خواهد بود. در بُعد روانشناختی، رویکرد تحقیر و انکار موجب از میان رفتن بستر تعامل و دوستی خواهد شد و رویکرد کینهتوزی و تنفر را به جامعه تزریق خواهد کرد. شخص یا اشخاصی که چنین بپندارند که هویتشان انکار و طرد میشود، ندیدن مطالباتشان به کینهای ناخودآگاه تبدیل میشود؛ لذا میتوان گفت حتی خواسته یک نفر نه حتی یک درصد از جامعه هم باید شنیده شود. حال چه آن خواسته یا مطابله برحق باشد و چه نباشد.
۷- افزایش میل به خشونتدر وضعیت کنونی نیز این که هر گونه اعتراض به عنوان خواست یک جمعیت بسیار محدود بازنمایی شود، به هیچ عنوان نمیتواند پایان مطالبه اعتراضی را به همراه داشته باشد. بلکه حتی در سطحی گستردهتر احساس تحقیر و طردشدگی را در میان آن بخش معترض تزریق میکند. در واقع، مجموعه افرادی که احساس کنند، صدایشان شنیده نمیشود و به عنوان عامل بیگانه و مزدور بازنمایی میشوند، به سمت اتخاذ رویکردهای خارج از عرف و قانون گرایش پیدا میکنند. این همان پدیدهای است که از سوی بسیاری از متخصصان به عنوان تولید و بازتولید پدیده خشونت از طریق پدیده انکار و طرد معرفی شده است.
۸- بسط بیاعتمادی در سطح کلان جامعهاعتماد عمومی به عنوان مهمترین مولفه سرمایه اجتماعی، یکی از کلیدترین حوزهها برای دولتها در سطح جهانی هستند. دول مختلف تلاش میکنند برای بالا بردن کارایی خود، سطح اعتماد عمومی را تقویت کنند؛ چرا که از دیدگاه آنها مهمترین پشتوانه اداره جامعه نیروهای انسانی و اعتماد آنها است و نه قدرت سخت. حال این رویکرد که معترضان تنها بخشی یک درصدی از جامعه هستند و هیچ گونه اعتراضی در جامعه وجود ندارد، در سطحی گسترده اعتماد جامعه را به نهادهای رسمی کاهش خواهد داد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: اعتراضات دوقطبی سازی نهاد های رسمی هزار نفر یک درصد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۹۲۹۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رئیس جامعه پزشکان متخصص داخلی: فقط ۱۰ درصد پزشکان از شغل خود راضی هستند
ایرج خسرونیا، در آستانه برگزاری کنگره متخصصان داخلی ایران، اظهار داشت: امسال در مورد تازههای بیماریهای دستگاه گوارش، تازههای بیماریهای قلب و عروق، ریه، بیماریهای عفونی و…، سخنرانی خواهیم داشت؛ همچنین پیرامون عوارض مزمن و کهنه بیماری کرونا و تازههای درمان آن نیز مباحث خوبی خواهیم داشت.
وی افزود: در شرایط پیش رو مهمترین نگرانی بی توجهی به بهداشت فردی و اجتماعی است و اینکه مردم دیگر ترسی از بیماری کرونا ندارند و بهداشت را رعایت نمیکنند، ماسک نمیزنند و دخانیات مصرف میکنند؛ متاسفیم که بگوییم تعداد مصرف کنندگان سیگار و دخانیات نسبت به چهار دهه پیش بیشتر شده و به ویژه در زنان کشور گسترش بیشتری پیدا کرده است.
خسرونیا گفت: متأسفانه هر روز شاهد گسترش مصرف سیگار هستیم و عوارض مصرف دخانیات، بیشتر از گذشته مشهود است.
رئیس جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران با بیان اینکه هر سال تعداد فراوانی رزیدنت داخلی پذیرش میشود ولی همچنان از این بابت کمبودهایی داریم، افزود: بیشتر این متخصصان برای ادامه تحصیل به رشتههای فوق تخصصی جذب میشوند یا اینکه مهاجرت کرده و یا از گردونه درمان به دلایل مختلف خارج میشوند.
خسرونیا گفت: عده فراوانی از پزشکان فارغ التحصیل، متأسفانه به اقدامات زیبایی برای مراجعان مطب خود روی آوردند این در شرایطی است که وجود متخصص داخلی در مسیر درمان و رسیدگی به بیماران در سراسر کشور همیشه پر اهمیت بوده است.
وی افزود: امروزه همکاران جوان فارغ التحصیل به رشتههایی که درآمد بیشتری خواهد داشت مانند فوق تخصص گوارش و یا قلب و عروق گرایش پیدا کردند و متأسفانه به رشتههای عفونی و خون کمتر توجه میشود و متقاضی کمتری دارد.
رئیس جامعه پزشکان متخصص داخلی ضمن ابراز نگرانی از اینکه مطبهای متعددی تعطیل شده و بدین ترتیب در آینده نزدیک جایگزینی برای متخصصان و فوق تخصصهایی که از گردونه طبابت خارج شده و یا مهاجرت میکنند وجود نخواهد داشت، گفت: شاید در آیندهای نه چندان دور هموطنان برای درمان بیماریهای صعب العلاج خود مجبور به خروج از کشور باشند.
خسرونیا ادامه داد: پزشکان از دیدگاه مردمی جز گروههای شغلی با درآمد خوب هستند ولی در واقع اینطور نیست و فقط حدود ۱۰ درصد پزشکان درآمد خوبی دارند و از شغل خود راضی هستند؛ جالب اینکه تمامی مسئولان و سیاستگذاران کشور نیز برای درمان خود به همین ۱۰ درصد پزشک معروف و پردرآمد مراجعه میکنند و تصور میکنند همه مطبها به همین اندازه شلوغ و پر مریض است.
رئیس سی و چهارمین کنگره علمی سالیانه جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران افزود: یکی از مشکلات عدیده جامعه پزشکی مربوط به تعرفه است، به همین خاطر نامهای خطاب به رئیس جمهور، مجلس شورای اسلامی و وزیر بهداشت نوشتیم، مبنی بر اینکه متخصصین طب داخلی فقط نسخه نویس هستند و درآمد دیگری ندارند پس باید مورد حمایت تعرفهای قرار بگیرند که در ابتدا موافقتهایی صورت گرفت ولی در عمل شاهد حمایت از همکاران متخصص داخلی در کشور نبودیم.
خسرونیا افزود: تعرفه اعلامی کنونی امکان پاسخگویی هزینههای اداره مطب و معیشت پزشکان را نخواهد داد به همین خاطر عدهای از همکاران ما به ناچار مجبور به خروج از گردونه درمان هستند، مهاجرت میکنند و یا به شغلهای جانبی و خدمات زیبایی برای مراجعان میپردازند.
استاد پیشکسوت دانشگاه علوم پزشکی گفت: مالیات و درآمدهای دولت با میزان رشد تورم افزایش پیدا میکند، ولی متأسفانه تعرفه پزشکی از این روند تبعیت نمیکند و همیشه در محدوده ۲۰ یا ۳۰ درصد افزایش، ثابت و اصطلاحاً «فریز» شده است!
خسرونیا افزود: با تورم ۴۰ درصدی ولی سال گذشته تعرفه ۲۰ درصد افزایش یافت، امسال هم با وجود تورم و افزایش چند برابری هزینههای جاری زندگی و نگهداری مطب، مالیات، افزایش تعرفه ورود به محدوده طرح ترافیک و سایر مسائل، شاهد رشد چندانی در میزان تعرفههای پزشکی نیستیم؛ به خصوص پزشکان جوان که درآمد کمتری دارند مشکلات خیلی بیشتری خواهند داشت و موجب بی انگیزگی آنان خواهد شد.
وی با اشاره به مسائل فرهنگی جامعه گفت: از سوی دیگر برخی برنامههای نمایشی و سریالهای تلویزیونی، جامعه پزشکی را به شیوههای مختلف مورد تمسخر قرار میدهد که این رفتار موجب توهین به این افراد خدوم و تحقیر جایگاه ارزشمند آنان در سلامت مردم خواهد شد.
رئیس جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران با اشاره به اینکه هزینه برگزاری کنگرهها در کشور به طور عجیب و فزاینده افزایش یافته به طوری که برگزاری یک همایش علمی در فضای دانشگاهی هزینه چندین میلیاردی به همراه دارد، افزود: برای چهار روز اجاره سالن همایش، حدود یک و نیم میلیارد تومان هزینه دریافت میشود که با احتساب هزینههای جانبی دیگر مبلغ کلانی خواهد بود؛ به اعتقاد من دولت باید حمایت لازم را جهت برگزاری همایشهای علمی انجام دهد در غیر این صورت شاهد تعطیلی برخی از همایشهای علمی خواهیم بود چون با این مبالغ دریافتی از پزشکان بابت ثبت نام، امکان گرداندن همایشها و کنگرههای دورهای مقدور نخواهد شد.
سی و چهارمین کنگره علمی سالیانه جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران، ۲۵ تا ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ در مرکز همایشهای رازی دانشگاه علوم پزشکی ایران برگزار خواهد شد.
منبع: خبرگزاری مهر